در وصف قرآن - از نهج البلاغۀ مولاعلی

پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده. خاموش است و گوینده. حجّت خداست بر آفریدگانش که بدان پیمان گرفته است از ایشان و همه را نهاده است در گرو آن . نور - هدایت - خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساندو جان پیامبر خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ ماند.

ستایش خدائی را که...

ستایش خدائی را که شناخته است بی آنکه دیده شود و آفریننده است بی آنکه رنجی برد. خلایق را به نیروی خود بیافرید و مهتران را با چیرگی در بندِ بندگی کشید و بزرگان را با بخشش خویش مهتری بخشید و اوستکه آفریدۀ خود را در این جهان ساکن گرداند و پیامبرانش را با جنّ و انس برانگیزاند تا دنیا را چنان که هست بدیشان بنمایاند.
نهج البلاغه - مولا علی

دمی با مولا علی

سپاس خدایی را که بوده و هست، پیش از آن که کرسی یا عرش و آسمان و زمین پدید آمده است. نه وهم درک او تواند و نه فهم اندازۀ او داند. نه پرستنده ای او را از کار بازدارد و نه عطا و خواننده ای در خزانۀ او کاهش پدید آرد.بی دیده بیناست و نتوان گفت در کجاست. همتایش نیست، تا در کنار او نشیند.
نهج البلاغه

دمی با مولا علی

پس پاک است خدایی که بر او پوشیده نیست سیاهیِ تیره و تار، و نه شبِ آرام و پایدار، نه در گونه گون زمین های پست، و نه در بلندی های به هم نزدیک و پیوست، و بانگ تُندر که از کرانۀ آسمان خیزد، و نه آنچه به هنگام درخشیدنِ برق در هم ریزد، و برگی که فرو ریزد - از درختان - به هنگام فرو شدن و برآمدن ستارگان ، از بادهای تند وزان و ریزش باران از آسمان.

دمی با مولا علی

ستایش خدای را که به سوی اوست بازگشتنِ آفریدگان و پایان کارهای جهان. او را سپاس می گوییم بر احسانِ وی کهئ فراوان است. و برهان او که رخشان است. و بخشش او که افزون است. و نعمت او که از اندازه برون است. ستایشی که حقِّ او گزارَد و سپاس او را به جای آرد، و به پاداش او نزدیک کننده باشد. و فزونی نعمت او را سبب شونده، و از او یاری می خواهیم.

دمی با مولا علی

ای مردم، همانا دنیا آرزومند و خواهان خود را فریب می دهد. آن را که در خواستنِ وی با دیگران همچشمی کند، عزیز نمی دارد و کسی را که بر او چیرگی جوید، مغلوب می سازد.
و به خدا سوگندهرگز مردمی زندگانی خرّم و نعمت فراهم را از کف ندادند، مگربه کیفر گناهانی که انجام دادند.
نهج البلاغه

نهج البلاغه

ای مردم، خوشا کسی که پرداختن به عیب خویش وی را از عیب دیگران بازدارد. خوشا کسی که در خانه نشیند و قُوتِ خود خورَد و به فرمانبرداری پروردگار روی آرَد و بر گناهِ خود بگرید تا سرگرم کار خویش باشد و مردم را از گزند خود آسوده سازد.

سپاس خدایی را که...

سپاس خدایی را که شناخته است، بی آنکه دیده شود و آفریننده است، بی آنکه اندیشه به کار برد. بود و کار جهان را اداره می نمود. همگامی که نه از آسمان نشانی بود و نه از ستارگان، نه از فلک توی بر توی، که در شدن آن نتوان.نه شبی تیره فام، نه دریایی آرام. نه کوهی با راههای گشاده و نه درّه ای پیچ و خم در آن افتاده.نه زمینی گسنرنده و نه آفریده ای بر روی آن رونده. 
او پدیدآورندۀ آفریدگان و وارث همگان است.
نهج البلاغه

گواهی می دهم...

گواهی می دهم که خدایی نیست جز خدای یکتا، که بی انباز است و بی همتا. آغاز اوست، که پیش از او چیزی نیست. انجام اوست و نامنتهی است. نه پندارها برای او صفتی داند و نه خردها اثبات چگونگی برای او تواند. نه جزء جزءاش توان کرد و نه تبعیض پذیر است و نه دیده ها و یاد دلها او را فرا گیرد.
نهج البلاغه

سپاس خدایی را که...

سپاس خدایی را که برتر است به قدرت و نزدیک تر است از جهتِ عطا و نعمت، بخشندۀ غنیمتِ فزون از حاجت و زایندۀ هر بلا و نکبت.
او را سپاس گویم که بخشش های او پیاپی و از روی مهربانی است و نعمت های او فراگیر و همگانی.
بدو ایمان دارمچه ، از هر چیز پیش است و هستیِ او به خویش است و از او راه می جویم که نزدیک است و راهبر. از او یاری می خواهم که توانست و چیره گر و تکیه می کنم که بسنده است و یاور و گواهی می دهم که محمد ( ص ) ، بنده و فرستادۀ اوست. او را فرستاد برای روان ساختنِ فرمان و بستنِ راهِ عذر بر مردمان و بیم دادن از کیفر آن جهان.
نهج البلاغه

در وصف دنیا

چه ستایم خانه ای را که آغازِ آن رنج بردن است و پایانِ آن مردن. در حلالِ آن حساب است و در حرامِ آن عقاب. آن که در آن بی نیاز است گرفتار است و آن که مستمند است اندوهبار. آن که در پیِ آن کوشید بدان نرسید و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وی گردید. آن که بدان نِگریست، حقیقت را به وی وانمود و آن که در آن نَگریست، دیده اش را بر هم دوخت.
نهج البلاغه
 

پارسایی

ای مردم، پارسایی، دامنِ آرزودرچیدن است و شکر نعمتِ حاضر کردن و از ناروا پارسایی ورزیدن و اگر از عهدۀ این کار برنیایید، چندان که واجب است خود را از حرام واپایید و شکر نعمت موجود فراموش منمایید، که راه عذر بر شما بسته است، با حجّت های روشن و پایدار و کتاب های آسمانی و دلیل های اشکار.
نهج البلاغه

خدایا

خدایا! بر من ببخش آنچه را که از من بدان داناتری و اگر بدان بازگشتم تو به بخشایش بازگرد که بدان سزاوارتری.
خدایا! بر من ببخشا وعده هایی را که نهادم و آن را نزد من وفایی نبود و بیامرز آنچه را به زبان به تو نزدیکی جستم و دل راه مخالف آن را پیمود.
خدایا! بر من بر من ببخشای نگاه هایی را که نباید و سخنانی را که به زبان رفت و نشاید و آنچه دل خواست و نبایست و آنچه بر زبان رفت از ناشایست.
نهج البلاغه

در توحید الهی

سپاس خدای را که صفتهای او همیشگی است و حالی از او را بر حالی پیشی نیست، تا در آغاز باشد پیش از بودن در پایان، و آشکارا باشد پیش از بودن در نهان. هرچه را واحد نامند، اندک و تنهاست، جز او که یگانه است و بر همه فرمانرواستو هر عزیزی جز او خوار است و هر نیرومندی جز اوناتوان و بی مقدار. هر مالکی جز او بنده است و هر عالمی دانش آموزنده. هر توانایی گاه بود که ناتوان است جز او که توانا در هر حال و زمان است. جز او هر شنوایی، آوای نرم و آهسته را نتواند شنود و فریاد درشت ، او را کر نخواهد نمود و بر بانگی که دور است، وقوفش نتواند بود.
نهج البلاغه

در تشویق به عمل صالح

بندگانِ خدا! از نافرمانی خدا بپرهیزید و پیش از رسیدن اجل به کار برخیزید. آنچه را برای شما می ماند، بدانچهلز دساالت می رود بخرید. دنیا را واگذارید و کردار بیک را با خود ببرید. بار بربندید که شما را در این خانه نمی گذارند. پی در پی به رفتن از آن وامی دارند، آمادۀ مرگ باشید که آینده است و سایۀ خود بر شما افکنده است.
نهج البلاغه

در نکوهش دنیا

هان! دنیا خانه ای است که از گزند آن ایمنی نیست، مگر در آن خانه کاری کنند که توشه آخرت است. نه به کار دنیا پردازند چه آن مایه حسرت است. مردم به دنیا مبتلایند و به بوته آزمایش درآیند. پس آنچه برای دنیا گرفته اند، حساب آن بکشند و از آنان بستانند. و آنچه برای جز دنیا به دست آورده اند بدان رسند و در نعمت آن بمانند.
دنیا در دیده صاحب خردان، چونسایه پس از زوال است که گسترده ناشده در هم رود و افزون نشده کاهش یابد.
نهج البلاغه

در جواب ترساندن مولا علی از کشته شدن

مرا پوششی استوار است که از جانب کردگار است. چون عمرم سرآید از هم گشاید و مرا تسلیم مرگ نماید. آنگاه، نه تیر روی برتابد و نه زخم بهبود یابد.
نهج البلاغه

دنیا

بدانید که دنیا سپری شده و بدرود  گویان روان است. معروف آن، منکر گشته و پشت کرده شتابان است. ساکنان خود را می جهاند تا به سر منزل نیستی رساند. همسایگان خویش را می راند و به گوش آنان آهنگ مرگ می خواند. شیرین آن تلخ است و ناگوار، روشن آن تیره است و تار.
نهج البلاغه

نهج البلاغه

همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی خواهش های نفسانی است و نوآوری در حکم های آسمانی. نوآوری هایی که کتاب خدا آن را نمی پذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا بر خلاف دین خدا، اجرای آن را بر عهده گیرد.

سپاس خدای را که...

سپاس خدای را که کارهای پوشیده را داند و نشانه هاس روشن، او را شناسد و دیدۀ بینادیدنش نتواند. نه دل آن که او را به دیده ندید منکر او گردید. نه دیده آنکه او را شناخت، تواندش دید.
در برتری از همه پیش است و هیچ چیز برتر از او نیست. پس نه برتر بودن او، وی را از آفریده اش دور داشته و نه نزدیک بودنش.
نهج البلاغه

سپاس خدای را...

سپاس خدای را چند که شب درآید و تاریکی افزاید،
و سپاس خدای را هرگاه که ستاره ای بدرخشد و ناپدید گردد و به دیده نیاید.
و سپاس خدای را که انعامش پیداست بر این و آن و فزونی نعمتش را پاداش نتوان داد.
نهج البلاغه

دنیا

سپاس خدی را که نومید نیستم از رحمت او، تهیدست نیستم از نعمت او، و نه مایوس از مغفرت او، و سر نپیچیده از عبادت او. خدایی که رحمت او پیوسته است و نعمت او ناگسسته.
دنیا خانه ای است ناپایدار، و مردمِ آن ناچار از گذاشتن شهر و دیار.
دنیا شیرین است و خوشنما، در پی خواهانششتابان و پویاو دل بیننده را فریبا. پس رخت از آن بربندید با نیکوترین توشه ای که شما را آماده است و مپرسید در دنیا افزون از آنچه شما را بسنده است و مخواهید در آن بیشتر از آنچه شما را کفایت کننده است.
نهج البلاغه

از سخنان امام علی علیه السلام

ای مردم! همانا بر شما از دو چیز می ترسم: از خواهش نفس پیروی کردن، و آرزوی دراز در سر پروردن. پیروی خواهش نفس، آدمی را از راه حقّ باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را به فراموشی می سپارد.
نهج البلاغه

وفا - نهج البلاغه

همانا وفا همزاد راستی است و هیچ سپری چون وفا بازدارندۀ گزند نیست و بی وفایی نکند آن که می داند او را بازگشتگاهی است.
از سخنان امام علی علیه السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه

نگریستم و دیدم مرا یاری نیست و جز کسانم مددکاری نیست. دریغ آمدم که آنان دست به یاریم گشایند، مبادا که به کام مرگ درآیند. ناچار خار غم در دیده شکسته و گلو بسته، از حقِّ خود چشم پوشیدم و شربت تلخ شکیبایی نوشیدم.
نهج البلاغه: امام علی علیه السلام
ترجمه: دکتر جعفر شهیدی

نهج البلاغه

هان ای مردم! خطاکاری ها چون اسب های بد رفتارند و خطاکاران بر آن سوار، عنان گشاده می تازند تا سوار خود را به آتش اندازند.

امام علی علیه السلام
 

مردم سه دسته اند - مولا علی علیه السلام

مردم سه دسته اند:
سخت کوشی که رستگار است.
جوینده ای که کندرواست و امیدوار است.
تقصیرکاری که به آتش دوزخ گرفتار است.
نهج البلاغه

در ستایش خدا - مولا علی علیه السلام

سپاس خدایی را که سخنوران در ستودن او بمانند و شمارگران شمردن نعمتهای او ندانند و کوشندگان حقِّ او را گزاردن نتوانند.
خدایی که پای اندیشۀ تیزگام در راه شناسایی او لنگ است و سرِ فکرتِ ژرف رو به دریای معرفتش بر سنگ.
نهج البلاغه